سجی

وَاذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَتَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا

سجی

وَاذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَتَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا

دوستت نمی داشتم، چه می کردم؟
دنیا
برای ادامه ی زندگی
توجیه شاعرانه ای می خواست..!

به نامش
امروز تو شرکت دو ساعتی برق مون رفت و لپ تاپ منم نیم ساعت اول شارژ تموم کرد، اینترنت هم که نداشته باشیم رسما نمی تونیم کاری کنیم دیگه.. عوضش خوب همو تماشا کردیم!!
بهمون گفتن که سه شنبه هم بیاید شرکت کارا نمونه! با کلی حرف توجیح شون کردیم که ما اصلا کارمون عقب نیست و تا گروه قبل ما کارشون تموم نشه اومدن ما بی فایده س.. تازه خبر از مرخصی رد کردنِ من برای روز چهارشنبه ندارن! دیروز انقدر انرژی اضافه داشتم از شرکت تا خونه رو برای اولین بار پیاده روی کردم، خیلی هم خوش گذشت!:)
امروز تو راه بازگشت بازم مادر آقای میم رو دیدم، کم کم باید یه کتاب بنویسم از خاطرات دیدارهام با ایشون.. خب آخه شما چرا انقدر خونتون نزدیک خونه ماست..؟

  • سجاء

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">