سجی

وَاذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَتَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا

سجی

وَاذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَتَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

حقیقتا که سه هفته ندیدن مامان و بابا داره دیونم می‌کنه..

تازه دارم درک می‌کنم خواهر کوچیکه چی می‌کشه !

بداخلاقم و بی‌حوصله و فقط دلم مامانم رو می‌خواد.

مثلا الانا مناجات سحر سماواتی از بلندگوهای مسجد پخش می‌شد. ما زیر پتوهای راه‌آهن خزیده بودیم و تازه چشم هامون، گرم از خستگی و کم خوابی دو روزه شده بود که با شنید نوای لطیف انابه‌گونه‌ای به چشم های پر از خواب التماس می کردیم باز شو عزیزم! وقت برای خواب کم نیست! شب آخره هااا! پتو رو می زدیم کنار و سوز سرمای وقت سحر از کنار روسری‌های نیمه بازمون می دوید و به گوشت و پوستمون می رسید. از خواب بلند می شدیم، پتو می پیچیدیم دور خودمون. مناجات که جان می گرفت، داغی قطرات رو روی صورتمون حس می‌کردیم.

 

 

#اعتکاف