- ۹۸/۰۷/۱۶
- ۴ نظر
اعتراف میکنم که فکرشو نمیکردم روزی ذهنم درگیر مسائل مادر شوهر و خواهر شوهر و این حرفا بشه...ولی در واقع اختلافات نشأت گرفته از فرهنگ خانوادهها ناخواسته این موضوعات رو پیش میاره...
و بدتر از همه اینه که این دلخوری ها رو نمیشه به همسر گفت!
الان تقریبا یک ماهی هست که بعضی از مسائل رو دارم کنترل میکنم، از جمله رفت و آمدهای بسیاااااار زیاد رو، که تمام انرژی منو میگرفت و هیچ وقتی برام باقی نمیگذاشت، هرچند اولش کمی دلخور شدند اما کم کم کنار اومدند!
امشب دلخورم، جایی نبود برم از دلخوریم بنویسم، مهمان داشتم برای شام، پدر و مادر آسد هادی، از قبلترها دعوت کرده بودم و تدارک دیده بودم، وقتی خانوادهی خواهرش هم بدون دعوت برای شام اومدن بهم برخورد، حس کردم که نادیده گرفته شدم! اصلا مهم نیست که من از کی دعوت کنم !
این من رو آزار میده!
میدونم مهمان حبیب خداست، میدونم مهم نیست شام کم بیاد، خیلی چیزها رو میدونم، اما از این که من رو صاحب خانه به حساب نیارن حرصم در میاد!