- ۹۶/۰۶/۲۱
- ۱ نظر
به نامش...
خیلی وقته ننوشتم، اما دیگه وقتشه!
هم سرم خیلی شلوغ بود و هم این که زندگیم پر از ماجراهای عحیب وغریب شده بود که حتی نمی خوام بهشون فکر کنم، خدا رو شکر که گذشت و به خیر گذشت..!
منو بالاخره تعدیل کردن :))
تا آخر مرداد سرکار رفتم، دیگه کار کردن برام سخت وخسته کننده شده بود و دلم یه تابستونِ تعطیل می خواست که تعدیلم کردن، منم خوشحال شدم :))، یعنی همچین آدمِ تنبلی هستم!
البته این روزا انقدر سرم شلوغه که نمیدونم سرکار می رفتم چطور به کارای دیگه ام می رسیدم، وقتمو با مطالعه و باشگاه و خیاطی پر کردم و به شدت لذت دارم می برم..
امروز رفتم یه شرکت بازرگانی برای مصاحبه، مترجم می خواستن، مدیر عامل روس بود، یکی از کارمندا هم روس، ۴ نفر دیگه از کارمندا هم روسی صحبت می کردن!!
خیلی جالب بود و خوشم اومد، ولی کار اونجا سخت و سنگینه..! منتظر خبر از جانب شرکتم..!
+ خدایا مطمئنم باز هم بهترین رو برام رقم میزنی و همه چیز رو به شما می سپارم:)
+ جناب خلبان متشکرم از پیامتون..
- ۹۶/۰۶/۲۱