- ۹۷/۰۲/۱۷
- ۱ نظر
نیستی
و این نیستنت شده سبزی برگها، نم باران، بوی خاک؛
پرکرده بهار را، لحظهها را، بودنها را؛
میدانی چند وقت است که نیستی..؟!
نه.! نمیدانی!
اما من خوب میدانم.
از آن دانستنها که پر از لحظه شماریاند..
ننوشته بودم برایت این بهار،
گذاشته بودم بیایی در گوش جانت زمزمه کنم..
نیامدی و سیل واژهها از چشمان منتظرم باز باریدند..
- ۹۷/۰۲/۱۷