سجی

وَاذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَتَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا

سجی

وَاذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَتَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا

۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

همچون دالانی بلند

تنها بودم

پرندگان از من رفته بودند

شب با هجوم بی مروت اش

سخت تسخیرم کرده بود

خواستم زنده بمانم

و فکر کردن به تو ، تنها سلاحم بود

تنها کمانم

تنها سنگم..!



پابلو نرودا

چقدر سخته که بگم:

خدایا راضیم به رضات..

...

فقط همینو‌ بگم که نشد..

نمی دانم که دردم را سبب چیست..

همی دانم که درمانم توئی بس..!


الان، درست زمانی که از همیشه به خواسته ام نزدیکترم.. 

حالا که همه چی انقدر به اجابت نزدیکه..

می ترسم!

از این همه نزدیک نشدن و خدای نکرده نرسیدن دل نگرانم!



+ خب دعا کنید برام دیگه! :)


به نامش...


خیلی وقته ننوشتم، اما دیگه وقتشه!

هم سرم خیلی شلوغ بود و هم این که زندگیم پر از ماجراهای عحیب و‌غریب شده بود که حتی نمی خوام بهشون فکر کنم، خدا رو‌ شکر که گذشت و به خیر گذشت..!

منو بالاخره تعدیل کردن :))

تا آخر مرداد سرکار رفتم، دیگه کار کردن برام سخت و‌خسته کننده شده بود و دلم یه تابستونِ تعطیل می خواست که تعدیلم کردن، منم خوشحال شدم :))، یعنی همچین آدمِ تنبلی هستم!

البته این روزا انقدر سرم شلوغه که نمیدونم سرکار می رفتم چطور به کارای دیگه ام می رسیدم، وقتمو با مطالعه و باشگاه و خیاطی پر کردم و‌ به شدت لذت دارم می برم..

امروز رفتم یه شرکت بازرگانی برای مصاحبه، مترجم می خواستن، مدیر عامل روس بود، یکی از کارمندا هم روس، ۴ نفر دیگه از کارمندا هم روسی صحبت می کردن!!

خیلی جالب بود و خوشم اومد، ولی کار اونجا سخت و سنگینه..! منتظر خبر از جانب شرکتم..!


+ خدایا مطمئنم باز هم بهترین رو برام رقم میزنی و همه چیز رو به شما می سپارم:)

+ جناب خلبان متشکرم از پیامتون..