سجی

وَاذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَتَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا

سجی

وَاذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَتَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا

این چند روزم خلاصه میشه در:

پاگشا شدم خونه‌ی خانواده‌ی همسر روز دوشنبه ۸/۲۱

پاگشا کردن خانواده‌ی همسر روز چهارشنبه‌ ۸/۲۳

امروز هم اولین روزی بود که به طور غیر رسمی رفتم خونه‌شون..

ان شاءالله دو روز دیگه میشم زن‌دایی!

تمام این هول هولی دعوت کردنا به خاطر این کوچولو بود که وقت اومدنش همه‌ی کارا رو انجام داده باشیم و قراره اسمش بشه امیر حسین...


  • سجاء

نظرات  (۳)

به سلامتی و میمنت....زن دایی جدید....شیرینه....
پاسخ:
سلامت باشی مه‌سو جان..

باید چشید! نمی‌دونم :)
  • دِیـــــگــَر سُـــــــو
  • مبارک باشه .
    ایشالا که به پای هم پیر شین .
    حس خوبیه که یکی از جمع وبلاگ نویسا میره خونه ی بخت ، انگار یکی از اعضای خانواده ت داره به سر و سامون میرسه :)

    زندگیتون پر خیر و برگت 🌹
    پاسخ:
    سلامت باشین...
    ان‌شاءالله از دعای شما..
    :) ان‌شاءالله خبرای خوب از وبلاگ‌ شما بشنویم ..

    متشکرم :)
    برا من دلچسب بود....بعد عقدمون رفتیم خونه ی مستر اچ اینا....بعد خواهرزاده ش مدام دنبال من بود و خانم دایی خانم دایی گویان مشعوفم کرد حسابی....پسر خواهرشوهرم هم دنیا اومد خیلی دوسش داشتم....البته حسی که به برادرزاده م دارم خیلی خیلی متفاوته ولی اونم شیرینی خودشو داره....
    یا از اونور کلی زن عموووووووووو شدم رفت :))
    پاسخ:
    آخی :)
    خانواده‌ی همسر من اولین نوه‌شون هست که بدنیا میاد...
    برای همینم همه‌شون کلی استرس دارن و نگرانن
    ما هم که هنوز نوه‌ای نداریم تو خانوادمون :)
    کلا برای اولین بار میشم زن‌دایی!:))

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">