سجی

وَاذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَتَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا

سجی

وَاذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَتَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا

سلام

گاهی چقدر دلم تنگ میشه برای وبلاگ، اما بعد از ازدواج انقدر سرم شلوغه که نمی‌دونم چطور روزا شب میشه و گاهی حتی به بعضی کارام هم نمی‌رسم..

این روزا رو که تو خونه هستم، با دور کاری وقتم پر میشه، سیدم هم که از هفته‌ی آخر اسفند خونه‌نشین شدند، و ما فکرشو نمی‌کردیم که یه وقتی برسه که بتونیم انقدر کنار هم باشیم، قبلا که یه بعد از ظهر سرکار نمی‌رفتن من کلی ذوق می‌کردم، الانا هم خوبه‌ها، اما تو خونه موندن منو بداخلاق می‌کنه، گاهی عصرا می‌ریم پیاده‌روی که یکم روحیه‌م عوض بشه، قبلاترها سید بهم می‌گفت، دوست دارم چند روز خونه باشم، اصلا بیرون نریم، نه مهمونی بریم، نه مهمون بیاد، دلش یه استراحت حسابی می‌خواست که به مراد دلش رسید، هرچند که الان دلش دیگه برای کار تنگ شده :))

شایدم من چندوقت دیگه بیکار بشم، با ابن اوضاعی که آژانس‌های هواپیمایی دارند، که هرچی پیش بیاد قطعا خیر هست..

 

+ چند روز پیش‌ها سیدم بهم گفت میدونی که من از وقتی ازدواج کردیم تو نماز مغربم سوره‌ی کوثر رو می‌خونم؟ نیت کرده بودم، همسرم که فاطمه باشه منم این سوره رو بخونم، نمی‌دونه اما هنوزم از فکر این حرفش قند تو دلم آب میشه..

 

+ بی‌صحبت تو جهان نخواهم❤

 

 

  • سجاء

نظرات  (۱)

چه دلنشین هست که کنار هم آرومین...

آره از بیکاری حوصله شون سر میره آقایون.....مستر اچ 15 روز عید رو که اینجا بود با اینکه دوست داشت کنارم باشه اما از خونه موندن کلافه بود.... وقتی میخواست بره میگفت بیا باهم بریم...اما خوشحال بود برمیگرده سرکار دوباره.... :))))))

میون دو تا دلبر مونده بود با دلش کدوم ور... :)))))

پاسخ:
بلی، الحمدلله...
تو حوصله سر رفتن که من خیلی شدیدترم...عادت کردم انقد در گشت و گذار بودیم..
کنار هم بودن خیلی خوبه، ولی سرکار نرفتن برای مردا واقعا سخت و استرس آور هست..
دلشون که قطعا پیش شماست، کار هم که نمیشه ازش گذشت:)))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">