سجی

وَاذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَتَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا

سجی

وَاذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَتَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا

اینم از پرونده ی پایان نامه..

بسته شد!

اینم یه نسخه از صحافیش :)


+تبریک به خودم:) ان شاالله پایان نامه ی دکتری:)

کاش بعضی از فاصله ها کوتاه تر بود، نزدیک تر بود..

مثل فاصله ی من و خدا..

کاش میشد برای این فاصله کاری کرد..



+ قلب سیاه رو چه به قربت؟!

دلم سفر می خواهد..!

سفری که برای مدتی از همه چی، از همه کس جدا بشم،

در عمق تنهایی فرو برم،

هیچ کسی رو نبینم.



+ اصلا غمگین یا افسرده و ناراحت نیستم، دلم می خواد بِبُرم از همه چی و همه کس..


چند روز بیشتر تا ماه مبارک نمونده...
و من خیلی نگرانم!
اصلا روحم آماده نیست..
اصلا و اصلا..
خیلی سیاه و تاریکم!


+چقد دعوات کنم که دخترخوبی باشی؟ ها؟


خنده ات

طرح لطیفی ست..

که دیدن دارد:))


+جایی برای بیشتر شعر خواندن: Sajaa02@

آن روزگار کو؟
که مرا یار, یار بود
من بر کنار از غم و
او در کنار بود...


انوری

به نامش..

این روزا مشغول جمع و جور کردن کارام تو شرکتم، از طرفی هم دنبال کار، برای بیش از ده جا رزومه فرستادم، فعلا خبری از هیچ کدومشون نشده، علاوه بر این یکشنبه رفتم یه دارالترجمه که مترجم می خواستن، خیلی استقبال کردن و قرار شد با هم همکاری هایی داشته باشیم و من خیلی خوشحال شدم و خوشحال تر میشم اگه پرکار باشن:)

+ من هرچی بگم عاشق بابا هستم کم گفتم! بابا میگن بهتر که قراره نری، ماه مبارک اذیت میشدی:))

+ همه  فکرمی کنند من خیلی ناراحتم، ولی راستش ناراحت نیستم ولی فکر کنم دلتنگ اینجا بشم، بهرحال هشت ماه اینجا و با این آدما زندگی کردم، اصلا بچه های شرکت رو بیشتر از مامان و بابا می دیدم!! ولی با همه ی این ها به شدت و به شدت خوش بینم و میدونم روزهای بهتری پیش روم خواهد بود..ان شاءالله..

کدام نشاه دویده است از تو در تن من؟
که ذره های وجودم تو را که می بینند،
به رقص می آیند،
سرود میخوانند..!


فریدون مشیری



جایت در رویای من خوب است یار جانم..؟؟

عطر گل هایِ یاسِ دمِ خونه، اولِ صبح آدمو مست می کنه..!


+تو خودت عطرِ گلِ یاسی :))

فقط یه مادر می تونه مرهم دل آدم باشه..

و فقط یه  دختر می تونه با اشکش مادرش رو ناراحت کنه..